شماره ١٥٧: کجاست جذبه عشقى که بر کنار روم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
کجاست جذبه عشقى که بر کنار روم
به گوشه اى بنشينم به فکر يار روم
مرا ز باد مخالف چو موج پروا نيست
ميان گشاده به درياى بيکنار روم
فضاى چرخ مقام نفس کشيدن نيست
نفس کجاست که بر بام اين حصار روم
مرا که دل خنک از برگريز مى گردد
ز نو بهار چه لازم به زير بار روم
به اختيار درين انجمن نيامده ام
که نقش چون ننشيند به اختيار روم
دعاى جوشن ماهى ز موجه خطرست
چگونه بحر گذارم به جويبار روم
مرا که عشق سگ آستان خود خوانده است
چه لايق است به دنبال هر شکار روم
چو کوه پشت سر سيل ديده ام بسيار
سبک نيم که به يک جرعه چون خمار روم
چو گل ز خرده من روى باغ رنگين است
روا مدار که از کيسه بهار روم
درين رياض من آن شبنم گرانجانم
که در خزان به شکر خواب نوبهار روم
همانقدر رگ خواب مرا مگير اى بخت
که زير سايه آن سرو پايدار روم
خمار من به مى لاله گون نمى شکند
مگر به فکر لب لعل آن نگار روم
ز سنگ ناله برآرد وداع من چون سيل
قيامت است چو من از ديار يار روم
ز من شکست به دشمن نمى رسد صائب
سبک چو نکهت گل بر بساط خار روم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید