شماره ٣٢٤: شوريده کرد ما را عشق پرى جمالى

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
شوريده کرد ما را عشق پرى جمالى
هر چشم زد ز دستش داريم گوشمالى
زنجير صبر ما را بگسست بند زلفى
بازار زهد ما را بشکست عشق خالى
با سرکشى که دارد خوئى چه تندخوئى
الحق فتاد ما را حالى چه صعب حالى
امروز پيشم آمد نالان و زار و گريان
حالى بسوخت جانم کردم ازو سؤالى
گفتم که اى نگارين اين گريه بر چه دارى
گفتا که بى جمالت روزى بود چو سالى
يارب چه صورت است آن کز پرتو جمالش
هر ديده اى به رنگى بيند ازو خيالى
خاقانى آفرين گوى آن را کز آب و خاکى
اين داندآفريدن سبحانه تعالى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید