شماره ٢٩٥: سينه پر آتشم چو ميغ از تو

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
سينه پر آتشم چو ميغ از تو
چهره پر گوهرم چو تيغ از تو
روز عمرم بدى که چون
حاصلى نيست جز دريغ از تو
ماتم عمر رفته خواهم داشت
زان سيه جامه ام چو ميغ از تو
رصد عشق تو جهان بگرفت
چون تمنا کنم دريغ از تو
وه چه سنگى که خون خاقانى
ريختى نامده دريغ از تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید