شماره ٢٩٠: در يک سخن آن همه عتيبش بين

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در يک سخن آن همه عتيبش بين
در يک نظر اين همه فريبش بين
خورشيد که ماه در عنان دارد
چون سايه دويده در رکيبش بين
خاموشى لعل او چه مى بينى
جماشى چشم پر عتيبش بين
تا چشم نظاره زو خبر ندهد
هم نور جمال او حجيبش بين
آن عقل که برد نام بالايش
سر چون سر خامه در نشيبش بين
از درد جگر به شب ز هجرانش
اى بر دل من همه نهيبش بين
روزى که حساب کشتگان گيرد
خاقانى را در آن حسيبش بين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید