جانا لب تو پيش کش از ما چه ستاند
اينک سر و زر نقد دگر تا چه ستاند
مائيم و دلى جوجو از انديشه عشقت
عشقت به يکى جو چه دهد يا چه ستاند
عشق تو به منشور کهن جان ستد از من
يارب چو شود تازه به طغرا چه ستاند
امروز جهان بستد و ما را غم اين نيست
ما را غم آن است که فردا چه ستاند
گيرم که عروس غم تو نامزد ماست
وصل تو ز ما خط تبرا چه ستاند
چون تافتگى تب خاقانى از اينجاست
دل مهر تب او ز دگر جا چه ستاند