قصيده

غزلستان :: خاقانی :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
خسرو بدار ملک جم ايوان تازه کرد
در هشت خلد مملکه بستان تازه کرد
کيخسرو تهمتن بر زال سيستان
در ملک نيم روز شبستان تازه کرد
اين کعبه را که سد سکندر حريم اوست
خضر خليل مرتبه بنيان تازه کرد
بهر ثبات ملک چنين کعبه جلال
از بوقبيس حلم خود ارکان تازه کرد
قصرى که عرش کنگره اوست آسمان
از عقد انجمش گهر افشان تازه کرد
مانا که بهر تاختن مرکبان عقل
مهدى به عالم آمد و ميدان تازه کرد
يا عالمى ز لطف برآورد کردگار
وانگه در او معادن حيوان تازه کرد
دست کرم گشاد شه و پاى بخل بست
تا پيشگاه قصر شرف وان تازه کرد
قحط سخا ز کشور اميد برگرفت
گر خلق بهر عاطفه باران تازه کرد
شاهى که بهر کوهه زين هاى ختليانش
ماهى به چرخ تحفه ز دندان تازه کرد
خاقان اعظم آنکه بقا با سعادتش
هم شيره ابد شد و پيمان تازه کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید