شماره ٢٠١: سادگى باغيست طبع عافيت آهنگ را

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
سادگى باغيست طبع عافيت آهنگ را
وقف طاء و سان رعنا کن گل نيرنگ را
دل چو خون گردد بهار تازه روئى صيد تست
موج صهبا دام پرواز است مرغ رنگ را
طبع ظالم را قوى سرمايه سازد دستگاه
سختى افزون تر کند الماس گشتن سنگ را
از کواکب چشم نتوان داشت فيض تربيت
ناتوان بينى است لازم ديده هاى تنگ را
مانع جولان شو قم پاى خواب آلود نيست
تار نتواند دهد افسردگى آهنگ را
خار شوق از پاى مجنون غمت نتوان کشيد
شيرکى خواهد جدا بيندز ناخن چنگ را
با نسيم خنده گل غنچه از خود ميرود
دل صدا باشد شکست شيشه هاى رنگ را
ميکند دل را غبار درد تعليم خروش
طوطى ميناى ما آئينه داند سنگ را
گر ندارى طاقت از اظهار دعوى شرم دار
شوخى رفتار رسوائيست پاى لنگ را
زندگى در بند و قيد رسم و عادت مردن است
دست دست تست بشکن اين طلسم ننگ را
زآمد و رفت نفس آئينه دل تيره شد
موج صيقل آبيارى کرد (بيدل) زنگ را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید