شماره ١٦٠: خواجه ممکن نيست ضبط عمر و حفظ مالها

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
خواجه ممکن نيست ضبط عمر و حفظ مالها
جاده بسيار دارد آب در غربالها
گر همين کوس و دهل باشد کمال کر و فر
غير رسوائى چه دارد دعوى اقبالها
سادگى مفت نشاط انگار کاينجا حسن هم
جامه نيلى ميکند از دست خط و خالها
پيچ و تاب خشک دارد در کمين ما و منت
بر صرير خامه تارى بسته گير از نالها
کوشش افلاک از موى سپيدت روشن است
تا بده نوميدى از ريشيدن اين زالها
شعله هستى مآلش گر همين خاکستر است
رفته مى پندار پيش از کاروان دنبالها
زير چرخ آثار کلفت تا کجا خواهى شمرد
شيشه ساعت پر است از گرد ماه و سالها
شکوه ات از هر که باشد به که در دل خون شود
شرم کن زان لب که گردد محضر تبخالها
عرض دين حق مبر در پيش مغروران جاه
سعى مهدى برنمى آيد باين دجالها
خلق را ذوق ثعلق توام طاوس کرد
رنگ هم افتاد پروازش بقيد بالها
ميفروشد هر کسى ما را بنرخ عبرتى
جنس ما عمريست فرياديست از دلالها
حيرت آئينه ام (بيدل) تماشا کردنيست
ناز صيقل دارم از پامالى تمثالها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید