شماره ١١١: تا درين گلزار چون شبنم گذر داريم ما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
تا درين گلزار چون شبنم گذر داريم ما
باده در جام عيش از چشم تر داريم ما
سهل نبود در محيط هر پاس اعتبار
آبروى چون گهر همراه سر داريم ما
چون صدا هر چند در دام نفس وامانده ايم
از شکست خاطر خود بال و پر داريم ما
کى بسيل گفتگو بنياد ما گيرد خلل
کوه تمکين خانه از گوش کر داريم ما
کس به تيغ سرکشى با ما نميگردد طرف
از زمينگيرى چو نقش پا سپر داريم ما
شعله ما فال خاکستر زد و آسوده شد
اى هوس بگذر سرى در زير پر داريم ما
رنگ ما از خاکسارى برنميدارد شکست
چون علم گردى زميدان ظفر داريم ما
از دل گر مى توان در کائنات آتش زدن
ساز چندين گلخنيم و يک شرر داريم ما
ناله را ايدل بباد غم مده اين رشته ايست
کز پى شيرازه لخت جگر داريم ما
فتنه ها از دستگاه زندگى گل کردنيست
از نفس صبح قيامت در نظر داريم ما
ميرسيم آخر همان تا نقش پاى خود چو شمع
گر سراغ رنگهاى رفته برداريم ما
(بيدل) اندر جلوه گاه چين ابروى کسى
کشتى نظاره در موج خطر داريم ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید