شماره ٤٦: اى گرد تگاپوى سراغ تو نشان ها

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
اى گرد تگاپوى سراغ تو نشان ها
وامانده انديشه راه تو گمانها
حيرت نگه شوخى حسن تو نظرها
خامش نفس عرض ثناى تو زبانها
اشکيست زچشم تر مجنون تو جيحون
لختى زدل عاشق شيداى تو کانها
در کنه تو آگاهى و غفلت همه معذور
دريا زميان غافل و ساحل زکرانها
عمريست که نه چرخ برنگ گل تصوير
واکرده بخميازه بوى تو دهانها
آن کيست شود محرم اظهار و خفايت
آئينه خويشند عيان ها و نهانها
بر اوج غنايت نرسد هيچ کمندى
بيهوده رسن تاب خيالند فغانها
آنجا که فنا نشه اسرار تو دارد
پيمانه کش جوش بهار است خزانها
هر سبزه درين دشت شد انگشت شهادت
تا از گل خود روى تو دادند نشانها
از شوق تمناى تو در سينه صحرا
همچون دل بيتاب طپان ريگ روانها
جز ناله ببازار تو ديگر چه فروشيم
اينست متاع جگر خسته دکانها
(بيدل) ره حمد از تو بصد مرحله دور است
خاموش که آواره وهم اند بيان ها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید