شماره ٧٠٠: مکن دلير تماشاى تاب موى کمر

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
مکن دلير تماشاى تاب موى کمر
که زير تيغ بود کامياب موى کمر
هميشه درد به عضو ضعيف مى ريزد
ز زلف بيش بود پيچ وتاب موى کمر
به خواب رفته غزالى است شوخى مژگان
نظر به پيچ و خم بى حساب موى کمر
گشاده اندبه اميد، عالمى آغوش
فتد به دست که تا نبض خواب موى کمر
ز ابر جوهر خود برق مى کند ظاهر
نمى شود کمرزر حجاب موى کمر
خراب زلف بتان مى شود ز خط معمور
مباد هيچ مسلمان خراب موى کمر
يکى هزار شد آن روز بيقرارى من
که شد دو زلف درازش نقاب موى کمر
به نازکى کمرمور اگر چه مشهورست
به کيش ما نبود در حساب موى کمر
فغان که جوهر شمشير آن کمان ابرو
يکى هزار شد از پيچ و تاب موى کمر
مکن به عيب نظر از هنر که موى شکاف
کند ز مور ضعيف انتخاب موى کمر
نبسته است درين رشته جز ندامت هيچ
مرو ز راه به موج سراب موى کمر
ربوده است قرار و شکيب من صائب
خيال نازک، چون پيچ و تاب موى کمر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید