شماره ٦٤٧: شود از پرده پوشى سوز اهل حال رسواتر
شود از پرده پوشى سوز اهل حال رسواتر
که تب را مى نمايد پرده تبخال رسواتر
خود آرايى کند بى پرده عيب روسياهان را
که گردد پاى طاوس ازنگار بال رسواتر
نگردد پرده عيب خسيسان دولت دنيا
سيه رو را کند آيينه اقبال رسواتر
درين ميخانه با ته جرعه قسمت قناعت کن
که گردد تنگ ظرف از جام مالامال رسواتر
ازان با صوفيان صافدل زاهد نياميزد
که از آيينه گردد زشتى تمثال رسواتر
مزن پر دست وپا گرعيب خود پوشيده مى خواهى
که مى گردد ز ايماواشارت لال رسواتر
به زينت نيست ممکن زشتى رخسار کم گردد
که ساق بى صفا رامى کند خلخال رسواتر
ندارى چون ز معنى بهره اى بارى مکن دعوى
که در پرواز گردد مرغ کوته بال رسواتر
نيايد پرده پوشى از لباس عاريت صائب
که نا درويش را سازد قباى شال رسواتر
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده