شماره ٥٢٧: از ناله نى هر کس هشيار نمى گردد
از ناله نى هر کس هشيار نمى گردد
از صور قيامت هم بيدارنمى گردد
در غمکده هستى بر کوچه مستى زن
کاين راه به هشيارى هموارنمى گردد
از طينت زاهد مى خشکى نبرد بيرون
اين شوره زمين هرگز گلزار نمى گردد
ز افشردن پا گردد گفتار جهان پيما
بى نقطه پا برجاپرگار نمى گردد
از نعمت بى پايان قسمت نشود افزون
آب گهر از دريا بسيار نمى گردد
در ابر نمى ماند از گردش خوداختر
از خواب دو چشم او بيکار نمى گردد
چشم تو ودلجويى دورند ز همديگر
هر خانه براندازى معمارنمى گردد
با نرگس مخمورت خون دو جهان چبود
اين جام به صد دريا سرشارنمى گردد
کف خاک نشين گردد چون ديگ به جوش آيد
گرد سرديوانه دستار نمى گردد
کوتاه نشد از خط دست ستم زلفش
خوابيده چو افتد ره بيدار نمى گردد
از حسن جدايى نيست بيتاب محبت را
اين گنج جدا هرگز از مارنمى گردد
بار از دل بى برگان هر نخل که بردارد
بى برگ نمى ماند بى بار نمى گردد
از جوش سخن صائب پيوسته بود بيخود
در موسم گل بلبل هشيار نمى گردد
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده