شماره ٤٧٠: دولت چونيست باقى بربادرفته باشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
دولت چونيست باقى بربادرفته باشد
خوابى که از خيال است از ياد رفته باشد
از جمع وخرج هستى چون حاصلى نداريم
اوراق زندگانى بربادرفته باشد
هر کس که زندگى را در بندگى سرآورد
اميدهست از اينجا آزادرفته باشد
زين صيدگاه ما را دلبستگى به دام است
چون دام هست در خاک صيادرفته باشد
پيچيده است در کوه آوازتيشه او
هرچنداز نظرهافرهادرفته باشد
در جمع کردن دل کوشش بجاست مارا
گرزين خرابه يک دل آبادرفته باشد
از امتداد هجران ترسى که دارم اين است
کز ياد او مبادا بيدادرفته باشد
بر عمر رفته افسوس صاحبدلان ندارند
خرمن چو پاک گرديد گو باد رفته باشد
بعد از هلاک گشتن دردى که دارم اين است
کز دل غمش مبادا ناشادرفته باشد
با ياد آن يگانه صائب اگردو عالم
از يادرفته باشداز يادرفته باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید