شماره ٤٦٩: چون آفتاب هر کس روشن ضمير باشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
چون آفتاب هر کس روشن ضمير باشد
ذرات عالم اورا فرمان پذيرباشد
نقش مرادعالم در خانه اش زند موج
آن را که بالش از خشت فرش از حصيرباشد
دشمن مطيع گردد چون نفس شد مسخر
مارست تازيانه مرکب چو شيرباشد
فقرست و تنگدستى سرمايه شجاعت
از آدمى گريزد شيرى که سير باشد
از دشمن ملايم زنهار برحذر باش
چون سگ خموش افتادناگاه گيرباشد
ازطبع سرکه تندى بيرون نمى برد سال
جاهل همان گزنده است هرچندپيرباشد
کف را چه وزن باشدپيش شکوه دريا
در چشم بى نيازان دنيا حقير باشد
تا در بساط هستى يک مرغ مى زند بال
حاشا که ديده دام از صيد سيرباشد
از بند اعتبارات هرکس برون نيايد
گربرفلک برآيدصائب اسيرباشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید