شماره ٣١٢: آن را که عشق بخت جوانى نمى دهد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
آن را که عشق بخت جوانى نمى دهد
از حادثات خط امانى نمى دهد
خاکسترش چو فاخته گويا نمى شود
هر کس که دل به سرو جوانى نمى دهد
خال تو در گرفتن دلهاى بيقرار
فرصت به هيچ مور ميانى نمى دهد
در هيچ بوسه نيست که آن لعل روح بخش
جانى نمى ستاند و جانى نمى دهد
رنگ شکسته کم ز زبان شکسته نيست
ما را چه شد که شرم زبانى نمى دهد
خواهد روان تشنه ما کار خويش کرد
از آب اگر چه خضر نشانى نمى دهد
با خون دل بساز که چرخ سياه دل
بى خون به لاله سوخته نانى نمى دهد
چو طفل نوسوار سپهر سبک رکاب
هرگز مرا به دست عنانى نمى دهد
تا همچو ماه نو نکنى قد خود دوتا
هرگز ترا فلک لب نانى نمى دهد
تا قد همچو تير ترا نشکند سپهر
از قامت خميده کمانى نمى دهد
صائب تهى است جيب و کنارش ز برگ عيش
هر کس که دل به غنچه دهانى نمى دهد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید