شماره ٢١٢: از پختگى است گر نشد آواز ما بلند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
از پختگى است گر نشد آواز ما بلند
کى از سپند سوخته گردد صدا بلند
از هر دوکون همت والاى ما گذشت
تا گرد اين خدنگ شود از کجا بلند
معراج اعتبار به قدر فتادگى است
از سايه است رتبه بال هما بلند
تختش بود چو کشتى نوح ايمن از خطر
شد پايه شهى که ز دست دعا بلند
همواره مى شود به نظر باز کردنى
قصرى که چون حباب شود از هوا بلند
رحمى به خاکسارى ما هيچ کس نکرد
تا همچو گردباد نشد گرد ما بلند
رعناترست يک سر وگردن ز آفتاب
هر سر که شد ز سجده آن خاک پابلند
سنگين نمى شود اينهمه خواب ستمگران
مى شد گر از شکستن دلها صدابلند
درويش هم شکايت از ايام مى کند
از خاک نرم اگر شود آواز پابلند
اميدها به عاقبت عمر داشتم
غافل که دست حرص شود از عصا بلند
از دود شد به ديده آتش جهان سياه
اينش سزا که کرد سر ناسزا بلند
دلهاى گرم سلسله جنبان گفتگوست
بى آتش از سپند نگردد صدا بلند
از جوهرى نگين به نگين دان شود سوار
از آشنا شود سخن آشنا بلند
فرياد مى کند سخنان بلندما
آوازه ما اگر نشود از حيا بلند
از بس رميده است ز همصحبتان دلم
بيرون روم ز خود چو شد آواز پابلند
احسان بى سوال زبان بند خواهش است
از دست کوته است زبان گدا بلند
بلبل به زير بال خموشى کشيد سر
صائب به گلشنى که شد آواز ما بلند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید