شماره ٧٨٦: ديده چون تاب صفاى آن بناگوش آورد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
ديده چون تاب صفاى آن بناگوش آورد؟
شبنمى چون خرمن گل را در آغوش آورد؟
در گلستانى که شمشاد تو آيد در خرام
بهر سرو از طوق قمرى حلقه گوش آورد
چشم ما بازيچه هر روى آتشناک نيست
ديگ در يارا مگر خورشيد در جوش آورد
موج اگر گاهى به ساحل مى کشاند خويش را
مى کشد ميدان که دريا را در آغوش آورد
غنچه تصوير از مستى گريبان پاره کرد
تا دل افسرده ما را که در جوش آورد
از گلاب صبح محشر هم نمى آيد به هوش
هر که در آغوش يک شب آن برو دوش آورد
صائب از ما ذوق ايام جوانى را مپرس
کيست تا در خاطر آن خواب فراموش آورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید