شماره ٥٩٤: در ظاهر اگر پشت به من همچو کمان داشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
در ظاهر اگر پشت به من همچو کمان داشت
ليک از ته دل روى توجه به نشان داشت
آن عهد کجا رفت که آن دلبر پرکار
ما را به ته دل، دگران را به زبان داشت
اکنون نظرم کاسه دريوزه اشک است
آن رفت که غمخانه من آب روان داشت
نرگس طرف چشم سخنگوى تو گرديد
از بى بصران شرم توقع نتوان داشت
پيوسته درين باغ، دلم چون گل رعنا
رويى به بهار و رخ ديگر به خزان داشت
دلگيرى من نيست ازين باغ، نوآموز
در بيضه مرا شوق قفس بال فشان داشت
انگشت نما بود ز ناديدگى خلق
هر کس چو مه نو لب نانى ز جهان داشت
هرگز به سر خود قدمى راه نرفتم
در باديه زنجير مرا ريگ روان داشت
تا چشم گشودم من دلسوخته صائب
چون داغ، مرا لاله عذارى به ميان داشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید