شماره ٥١٩: جمعيت جسم از نفس پا به رکاب است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
جمعيت جسم از نفس پا به رکاب است
شيرازه مجموعه ما موج سراب است
جايى که بود عمر خضر نقش بر آبى
اين هستى ده روزه ما در چه حساب است؟
اين هستى پوچى که تو دلبسته آنى
موقوف به يک چشم زدن همچو حباب است
از قطره اشکش جگر سنگ شود داغ
هر دل که ازان حسن گلوسوز کباب است
سيرى ز تماشا نبود اهل نظر را
درياى گهر پر ز تهى چشم حباب است
حسنش شده در بردن دل گرم عنانتر
هر چند که از حلقه خط پا به رکاب است
ناشستگى من بود از سر به هوايى
چون سرو، مرا پاى به گل در لب آب است
اميد من از نامه نوشتن نکشد دست
هر چند که مکتوب مرا جنگ جواب است
از مردم خاموش طلب سر حقيقت
کاين کوزه سربسته پر از باده ناب است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید