شماره ٤٦٣: بر کافران خداى جهان گر رحيم نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
بر کافران خداى جهان گر رحيم نيست
چون زلف را ز آتش روى تو بيم نيست
بر خاک همچو طاير يک بال مى تپد
آن را که دل ز تيغ ملامت دو نيم نيست
بى آه سرد ياد نداريم سينه را
شکر خدا که خانه ما بى نسيم نيست
بى درد در سخن نبود جوهر اثر
بى قدر و قيمت است گهر تا يتيم نيست
بى برگ شو که عشرت روى زمين تمام
در خانه اى است فرش که در وى گليم نيست
ما از کجى به کوچه ديگر فتاده ايم
حرفى است اين که وضع جهان مستقيم نيست
از دوزخ و بهشت نظر بسته ايم ما
پرواز ما به شهپر اميد و بيم نيست
ما غافلان بساط اقامت فکنده ايم
در وادييى که کوه در او مستقيم نيست
صائب شود گشاده دلش بى گرهگشا
هر غنچه اى که چشم به راه نسيم نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید