شماره ٤٣٠: چشمم به دستگيرى لطف جيب نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
چشمم به دستگيرى لطف جيب نيست
نبضم رهين منت دست طبيب نيست
(در بحر فکر از سر اخلاص مى روم
باشد يتيم اگر گهر من غريب نيست)
(مقراض مى کنيم به يک حرف زلف بحث
رعناست سرو اگر چه، ولى جامه زيب نيست)
(در شمع بين که چون سرش افتاد زير پا
يک پله فراز جهان بى نشيب نيست)
(صد بوسه از لب تو لب جام مى گرفت
يک بوسه قسمت لب اين بى نصيب نيست)
(دست و بغل به خرمن گل رفته ايم ما
چون خرمن سرين تو آغوش زيب نيست)
دل مى برد ز کف در و ديوار خانه ات
گلميخ آستان تو بى عندليب نيست
(صائب نمى زند نمکى بر جراحتم
حسنى که همچو دانه آدم فريب نيست)



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید