شماره ٣١٢: آب حيات شبنم آن روى چون گل است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
آب حيات شبنم آن روى چون گل است
عنبر خمير مايه آن زلف و کاکل است
يک چشم پر خمار به از صد قدح شراب
يک چهره شکفته به از صد چمن گل است
بر روى دست باد مرادست سير من
تا بادبان کشتى من از توکل است
در دور خط تمام شود گير و دار زلف
بيچاره عاشقى که گرفتار کاکل است
در پيرى از حيات اقامت طمع مدار
سيل است عمر و قامت خم گشته چون پل است
شاخى که بى ثمر نبود در چهار فصل
دست ز کار رفته اهل توکل است
استادگى است صيقل آيينه آب را
روشنگر جمال معانى تأمل است
اين خرده اى که کرده گره گل در آستين
صائب سپند شعله آواز بلبل است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید