شماره ٢٣١: کنون که از کمر کوه موج لاله گذشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
کنون که از کمر کوه موج لاله گذشت
بيار کشتى مي، نوبت پياله گذشت
ز شيشه خانه دل، چهره عرقناکش
چنان گذشت که بر لاله زار ژاله گذشت
چنان ز حسن تو شد کار تنگ بر خوبان
که دور خوبى مه در حصار هاله گذشت
درين محيط پر از خون، بهار عمر، مرا
به جمع کردن دامن چو داغ لاله گذشت
من آن حريف تنک روزيم که چون مه عيد
تمام دور نشاطم به يک پياله گذشت
مى دو ساله دم روح پرورى دارد
که مى توان ز صلاح هزارساله گذشت
نشد ز نسخه دل نقطه اى مرا معلوم
اگر چه عمر به تصحيح اين رساله گذشت
ز پيچ و تاب رگ جان خبر رسيد به من
اگر نسيم بر آن عنبرين کلاله گذشت
سياهى از سر داغش نرفت، پندارى
که تيره بختى ما در ضمير لاله گذشت
گداخت از ورق لاله، ديده ام صائب
کدام سوخته يارب براين رساله گذشت؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید