شماره ٢٠٨: اگر نمى تپدم دل، ز آرميدن نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر نمى تپدم دل، ز آرميدن نيست
که تنگناى جهان جاى دل تپيدن نيست
ز بى غمى نبود رنگ روى من بر جاى
ز ضعف، رنگ مرا قوت پريدن نيست
ز دست آينه شد موى سبز و گشت سفيد
هنوز دانه اميد را دميدن نيست
قدم به خار و گل راه عشق يکسان نه
که رهزنى بتر از پيش پاى ديدن نيست
سخن به خاک نيفتد ز طعن بدگهران
که آبروى گهر را غم چکيدن نيست
تپيدن دل سياره مى کند فرياد
که اين شکسته بنا، جاى آرميدن نيست
نفس براى رميدن ذخيره مى سازد
وگرنه شيوه آن شوخ آرميدن نيست
به روى من چمن آرا عبث درى بسته است
مرا چو پاى گرانخواب، دست چيدن نيست
ز نامه صلح به طومار آه کن صائب
که نامه الف آه را دريدن نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید