شماره ١٤٨: ز بس به کشتن من تيغ مايل افتاده است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
ز بس به کشتن من تيغ مايل افتاده است
هزار مرتبه در پاى قاتل افتاده است
چو گردباد به گرد سر زمين گردم
که به افتادگى من مقابل افتاده است
به بال همت گردون نورد من بنگر
به اين مبين که مرا رخت در گل افتاده است
هزار مرحله از کعبه است تا در دل
دلت خوش است که بارت به منزل افتاده است
غرض ز صحبت دريا کشاکش است چو موج
وگرنه گوهر تمکين به ساحل افتاده است
زبان شمع مگر مصرعى ز صائب خواند؟
که باز شور قيامت به محفل افتاده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید