شماره ١٣٥: کجا ز دايره عشق، حسن بيرون است؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
کجا ز دايره عشق، حسن بيرون است؟
سياه خيمه ليلى ز آه مجنون است
مسيح سوزن خود گو به هرزه تيز مکن
که چشم آبله ما به خار هامون است
شکوه سنگدلان زور عشق مى خواهد
به قصر بردن شيرين نه کار گلگون است
به دست موى شکافان کسى اسير مباد
هميشه زلف ز سوداى شانه مفتون است
به دست بد گهران داد بوسه گاه مرا
دلم ز غيرت تبخال او پر از خون است
ز خرمى مژه بر هم نمى توانم زد
شبى که پنجه اطفال اشک گلگون است
سبب مپرس تهيدستى مرا صائب
گناه سرو همين بس بود که موزون است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید