شماره ١٢٩: بهشت يک ورق از لاله زار دماغ من است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
بهشت يک ورق از لاله زار دماغ من است
بهار برگ خزان ديده اى ز باغ من است
ز درد و داغ، بهارى است عشق شورانگيز
که سنبلش ز پريشانى دماغ من است
اگر به شيشه گردون کنند، مى شکند
ز جوش عشق شرابى که در اياغ من است
دلى که سوخت به داغ خليل، مى داند
که آتش دگران است عشق و باغ من است
اگر چه کنج لب يار را حلاوتهاست
کجا به چاشنى گوشه فراغ من است؟
غبار ديده يعقوب، سد راه شده است
وگرنه يوسف گم گشته در سراغ من است
دگر دل که خراشيده ام نمى دانم؟
که ناخن مه نو در کمين داغ من است
مرا چگونه کند صائب آسمان خس پوش؟
که نور روزن خورشيد از چراغ من است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید