شماره ٩٥: دل رميده ما از نظاره در پيش است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
دل رميده ما از نظاره در پيش است
ز شوخى آتش ما از شراره در پيش است
نظاره تابع ميل دل است در معنى
ز دل اگر چه به ظاهر نظاره در پيش است
نمى شود ز نظر چشم شوخ او غايب
به هر طرف که روم اين ستاره در پيش است
خزان ز جمع دل پاره پاره فارغ شد
مرا همان جگر پاره پاره در پيش است
نرفت چون به گداز از فراق، دانستم
که جان سخت من از سنگ خاره در پيش است
اشاره فهم نه اي، ورنه پيش اهل نظر
ز گفتگوى صريح اين اشاره در پيش است
ز بحر عشق گرفتم کنار، ازين غافل
که در کنار، غم بيکناره در پيش است
به گرد اهل توکل کجا رسى زاهد؟
ترا که صد گره از استخاره در پيش است
به خاکسارى اگر پيش مى رود ره عشق
گل پياده ز سرو سواره در پيش است
فغان که از من هشيار در طريق طلب
هزار مرحله مست گذاره در پيش است
نمى رسد چو به آن زلف دست من صائب
چه سود ازين که دل از گوشواره در پيش است؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید