شماره ٩١: منم که دام بلايم رهايى قفس است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
منم که دام بلايم رهايى قفس است
وداع زندگيم در جدايى قفس است
نمى توان به زر گل مرا به دام آورد
ز بيضه مرغ دل مرا هوايى قفس است
هنوز در گره غنچه است نکهت گل
چه وقت چاک گريبان گشايى قفس است؟
مقيدان همه از تنگى قفس نالند
منم که ناله ام از دلگشايى قفس است
ز چوب خشک مگوييد گل نمى رويد
شکست بال، گل آشنايى قفس است
چو کعبه گرد قفس طوف مى کند شب و روز
دگر چه چون دل صائب فدايى قفس است؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید