شماره ٩٠: مرا ز دور تماشاى خط يار بس است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
مرا ز دور تماشاى خط يار بس است
که برگ عيش جنون، بويى از بهار بس است
ز حسن، دعوى خون نيست شيوه عاشق
که خونبهاى حنا، پاى بوس يار بس است
نظر به ناز و نعيم وصال نيست مرا
که مزدکار من از عشق، ذوق کار بس است
مرا ملاحظه از ترکتاز گردون نيست
که خاکسارى من، گرد من حصار بس است
قدم به کلبه من رنجه گو نسازد يار
مرا ز وعده او، ذوق انتظار بس است
شکار اگر چه درين پهن دشت بسيارست
مرا گرفتن عبرت ز روزگار بس است
براى زير و زبر کردن بناى شکيب
سبک عنانى آن زلف تابدار بس است
لواى همت عالى ز نه سپهر گذشت
پى شکستن اين قلب، يک سوار بس است
درين بساط، من تيره بخت را صائب
چو داغ لاله ز خون جگر حصار بس است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید