شماره ٣١: خط به گرد لب ميگون تو چون ساغر گشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
خط به گرد لب ميگون تو چون ساغر گشت
خال شبرنگ ترا اختر دولت برگشت
رحم بر خود کن اگر رحم ندارى بر ما
سر مژگان تو از کاوش دلها برگشت
عشق کى فرصت بيمار پرستى دارد؟
نعمتى بود که خون در رگ ما نشتر گشت
سر مپيچ از سر زانو که درين قلزم فيض
هر که پيچيد به خود قطره صفت گوهر گشت
راه خوابيده اقليم فنا مشکل بود
زخم شمشير تو پهلوى مرا شهپر گشت
ما سر دولت و اقبال نداريم، ارنه
دفتر بال هما در کف ما ابتر گشت
در کدامين صدف اى در يتيمت جويم؟
کف اين بحر ز دود دل من عنبر گشت
از وجود و عدم ما، چه خبر مى پرسي؟
شررى بود سفر کرد و به آتش برگشت
فکر رنگين تو صائب چمن آرا گرديد
دفتر لاله چو تقويم کهن ابتر گشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید