شماره ٤١٥: بچه رو بجلوه آيد طلب نيازمندان

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بچه رو بجلوه آيد طلب نيازمندان
نه دل نياز خرم نه لب اميد خندان
گله از تهى کمندى نه روا بود همين بس
که غزال ما نيفتد بکمند صيد بندان
چکند زبون شکارى بچنين شکار گاهى
که خم کمند بوسد لب عنبرين کمندان
چه گمان باطلست اين که بود عزيز صيدى
که بعجز بسته گردد بکمند صيدبندان
بکرشمه بنازم که زباد دامن او
زده موج زهر آفت بگلوى نوشخندان
چه دل ست آه ازان دل که ز حسن و عشق دروى
نه علامتى ز ناخن نه جراحتى زدندان
نه چنان بتاز عرفى که رود عنان زدستت
توهم اين حديث ميگو بسبک عنان سمندان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید