شماره ٢٠٢: صد غم دمى بزايد کانرا سبب نباشد

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
صد غم دمى بزايد کانرا سبب نباشد
ز انباى آفرينش غم را نسب نباشد
خوش عالمى که دروى کس کام دوست نبود
ور کام دوست باشد درد طلب نباشد
از عادت ظريفان زنهار برحذر باش
کاندر نهاد ايشان ذوق ادب نباشد
در ملک عشق کانرا بر شب بنا نهادند
آغاز روز نبود ، انجام شب نباشد
صوفى نشسته بيذوق آرى کجا بود فيض
در خلوتى که آنجا بنت العنب نباشد
گو سلسبيل ورضوان مى باش ومى دهنده
در مجلس شرابى کان نوش لب نباشد
روزى ز قتل عرفى گر پرسدت فضولى
گو دوستدار من بود تا بى سبب نباشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید