شماره ٣٩: مروبباديه گردى که زرق و شيداييست

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مروبباديه گردى که زرق و شيداييست
برهنگى مطلب کان لباس رعناييست
زبان به بندونظر بازکن که منع کليم
کنايت از ادب آموزى تقاضاييست
دماغ يوسف اگر ترکنند کف ببرد
ازاين شراب که درساغر تماشاييست
چنين که بردم شمشير و دشنه ميغلتم
حسود رارسد ار گويدم که هر جاييست
نقاب مى کشد اى دل تمام حوصله شو
که باز وقت شراب کرشمه پيماييست
شهيد عاطفت آن کرشمه ام که زمهر
تمام نعش طرازى و مشهد آراييست
بشوق دوست چه سازم که درطريقت عشق
خيال بى ادبى و نگاه رسواييست
مگو که نيست گنه کارتر زمن عرفى
که اين حديث گرانمايه لاف يکتاييست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید