شماره ٥٢٠: شکر اندر پسته پنهان وآب حيوان در شکر

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
شکر اندر پسته پنهان وآب حيوان در شکر
لاله بر خورشيد آن مه دارد وگل بر قمر
قوت دل در غم او چون شفا در انگبين
راحت جان در لب او چون حلاوت در شکر
روى معنى دار او از دانه خالش کند
طعمه مرغان روح اندر قفسهاى صور
چون شکوفه پايمال هرکس وناکس شوم
گر بسنگ از وى جدا گردم چو ميوه از شجر
بر در جانان نشين تا قدر تو افزون شود
کآب در دريا شود در، خاک در معدن گهر
خدمت پيوسته کن تا روى بنمايد قبول
حلقه چون دائم زنى ناچار بگشايند در
خاک را تأثير آب زندگانى آمدى
دوست گر دامن کشان بر خاک ما کردى گذر
شوق او در طبع من چون ناميه است اندر نبات
کو زشاخ خشک بيرون آورد گلهاى تر
شعرمن در وصف او جلاب جان پرور شود
گر درآميزد بهم آب وشکر با يکدگر
من نپرهيزم زروى دوست ديدن بعد ازين
کى کند پرهيز بلبل از گل ونحل از زهر
سيف فرغانى اگر جانان خوهى جان ترک کن
نزد صاحب دل زصد جانست جانان خوبتر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید