شماره ٥١٩: عاشقانى که مبتلاى تواند

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عاشقانى که مبتلاى تواند
پادشاهند چون گداى تواند
حزن يعقوبشان بود زيرا
هر يک ايوب صد بلاى تواند
گرچه دارند در درون صد درد
همه موقوف يک دواى تواند
دل قومى بوصل راضى کن
که بجان طالب رضاى تواند
مرده عشق و زنده اميد
زنده ومرده از براى تواند
آفت عقل و هوش اهل نظر
چشم و ابروى دلرباى تواند
اى سليمان بدستگاه مکوب
سر موران که زير پاى تواند
يک زبانند در ملامت ما
اين دو رويان که در قفاى تواند
عالمى همچو سيف فرغانى
با چنين حسن مبتلاى تواند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید