شماره ١٧٤: مشکلست اين که کسى را بکسى دل برود

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مشکلست اين که کسى را بکسى دل برود
مهرش آسان بدرون آيد و مشکل برود
دل من مهر ترا گر چه بخود زود گرفت
دير بايد که مرا نقش تو از دل برود
بحر عشقت گر ازين شيوه زند موج فراق
کشتى من نه همانا که بساحل برود
بى وصال تو من مرده چراغم مانده
همچو پروانه که شمعش ز مقابل برود
در عروسى جمال تو نمى دانم کس
که ز پيرايه سوداى تو عاطل برود
با تو خوبى نتوان گفت و ندارم باور
که بتبريز کسى آيد و عاقل برود
آمن از فتنه حسن تو درين دوران نيست
مگر آنکس که بشهر آيد و غافل برود
لايق بدرقه راه تو از هرچه مراست
آب چشمى است که آن با تو بمنزل برود
خاک کويت همه گل گشت زآب چشمم
چون گران بار جفاهاى تو در گل برود
عهد کرده است که در محمل تن ننشيند
جانم آن روز که از کوى تو محمل برود
سيف فرغانى يارست ترا حاصل عمر
چه بود فايده از عمر چو حاصل برود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید