شماره ٦٣: تو مى روى و مرا نقش تست در ديده

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تو مى روى و مرا نقش تست در ديده
بيا که سير نمى گردد از نظر ديده
از آن چراغ که در مجلس تو برمى شد
بجاى سرمه کشيديم دوده در ديده
از آن ز ديده مردم چو روح پنهانى
که اهل ديدن روى تو نيست هر ديده
اگر بيايى بر چشم ما نه آن قدمى
که بار منت او مى کشيم بر ديده
درون خانه چنان جاى پاک نيست که تو
قدم برو نهى اى نازنين مگر ديده
مهى که شب همه بر روزن تو دارد چشم
چو آفتاب ترا از شکاف در ديده
هزار بار اگر بنگرم ز باريکى
نمى شود ز ميان تو جز کمر ديده
مدام بر در تو عاشقان خشک لبند
که جز بخون جگرشان نگشت تر ديده
مقيم کوى تو روشن دلان بيدارند
ترا بنور جمال تو هر سحر ديده
دهان پسته مثال تو کس نديده بچشم
وگر چه گشته چو بادام سربسر ديده
ز گفته لاف مزن هيچ سيف فرغانى
که نزد رهرو عشقست معتبر ديده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید