شماره ٥٥: ايا چو فصل بهار از رخت جهانرا زين

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ايا چو فصل بهار از رخت جهانرا زين
رخ تو ثانى خورشيد و ثالث القمرين
بسوى جدول خوبان که مظهر حسنند
لطافت آب روان آمد و تو رأس العين
همين که در تو اثر کرد شرم عثمانى
شود زرنگ دو رخ چهره تو ذوالنورين
از آدمى و پرى هيچ کس نماند زشت
چو نور روى تو قسمت کنند بر ثقلين
اگر چه کوى تو امروز شهرتى دارد
بکشتگان غم تو چو کربلا بحسين
کنون بلعل تو آب حيات نسبت يافت
چو طول عمر بخضر و چوسد بذوالقرنين
هماى وصل توام سايه بر سر اندازد
رقيب ار نبود در ميان غراب البين
گهرفشان کن بر دوست سيف فرغانى
که هست طبع و دلت در نظم را بحرين
بدانک در دو جهان کعبه دل عشاق
بدوست فخر کند چون بمصطفى حرمين
بکوى عشق وطن ساز و رخت آنجا نه
که دلگشاتر از آن جاى نيست در کونين
فراز قله طور است، کسب کن ديدار
کنار وادى قدسست خلع کن نعلين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید