شماره ١٥: اندر ره تو دل چه بود جان چه قدر دارد

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اندر ره تو دل چه بود جان چه قدر دارد
نزد گداى کوى تو سلطان چه قدر دارد
نزد کسى که عاشق بى جان زنده دل را
از لب حيات بخش بود جان چه قدر دارد
نام تو در ميان و همه غافل از تو آرى
مهتاب در مجالس کوران چه قدر دارد
چون جان گرفت سکه مهرت چو زر بر تو
اى گنج حسن اين دل ويران چه قدر دارد
تو خسرو ممالک حسنى سخن نخواهى
شيرين بر تو اى شکرستان چه قدر دارد
اى آنکه بهره نيست ترا زين حديث و گويى
در کوى دوست عاشق حيران چه قدر دارد
نزديک آفتاب که زايد بود کمالش
ماهى که هست قابل نقصان چه قدر دارد
در پاى اسب شاه که دارد بدست چوگان
بيچاره گوى با سر گردان چه قدر دارد
گر عاشقى و قيمت معشوق مى شناسى
در راه عشق ترک کنى آن چه قدر دارد
با خويشتن چو سيف اگر دشمنى نکردى
جان دوستى بنزد تو جانان چه قدر دارد
قيمت شناس جوهر يوسف عزيز مصرست
اين پادشاه حسن بکنعان چه قدر دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید