شماره ٨٦٥: با دل تنگ من از تنگ شکر هيچ مگوى

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
با دل تنگ من از تنگ شکر هيچ مگوى
چون ترا از دل من نيست خبر هيچ مگوى
چند گويى که: حديث تو به زر نيک شود؟
روى زرين مرا بين وز زر هيچ مگوى
پيش قند دهن پسته مثال تو ز شرم
چون نبات ار بگذارد ز شکر هيچ مگوى
هر دمى قصه ما را چه ز سر ميگيري؟
جان چو در پاى تو کرديم ز سر هيچ مگوى
از دهان تو به يک بوسه چو خرسند شديم
زان دهن جز سخن بوسه دگر هيچ مگوى
من بى سود چه گرد تو توانم گشتن؟
گر کمر گرد تو گردد ز کمر هيچ مگوى
سينه اوحدى از عشق تو گر ناله کند
ناوکت را سپرست و بس پر هيچ مگوى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید