شماره ٧٧٧: ببر دل از همه خوبان، اگر خردمندى

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ببر دل از همه خوبان، اگر خردمندى
به شرط آنکه در آن زلف دلستان بندى
هر آن نظر که به ديدار دوست کردى باز
ضرورتست که از ديگران فرو بندى
اگر به تيغ ترا مى توان بريد از دوست
حديث عشق رها کن، که سست پيوندى
و گر چو شمع نمى گردى از غمش، بنشين
که پيش اهل حقيقت به خويش مى خندى
هزار نامه به خون جگر سيه کردم
هنوز قاصرم از شرح آرزومندى
بيا، که جز تو نظر بر کسى نيفگندم
به خشم اگر چه مرا از نظر بيفگندى
ز بندگى به جفايى چگونه بر گردم؟
که گر به تيغ زنى هم چنان خداوندى
به طيره گر تو مرا صد جواب تلخ دهى
هنوز تلخ نباشد، که سر بسر قندى
نشاند تخم وفاى تو اوحدى در دل
اگر چه شاخ نشاطين ز بيخ برکندى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید