شماره ٦٩٥: کجايي؟ اى ز رخت آب ارغوان رفته

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کجايي؟ اى ز رخت آب ارغوان رفته
مرا به عشق تو آوازه در جهان رفته
به خون ديده ترا کرده ام به دست، ولى
ز دست من سر زلف تو رايگان رفته
هميشه قد تو با سرکشى قرين بوده
مدام زلف تو با فتنه هم عنان رفته
گل از شکايت آن جورها که روى تو کرد
هزار بار بنزديکت باغبان رفته
ز دست زلف سياه تو تا توان خوارى
بدين شکسته مسکين ناتوان رفته
به آب ديده بگريم ز هجرت آن روزى
که مرده باشم و خاک در استخوان رفته
چگونه راز دل اوحدى توان پوشيد؟
حديثش از دهن و تيرش از کمان رفته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید