شماره ٦٦٩: اى رشک گل تازه رخ چون سمن تو

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى رشک گل تازه رخ چون سمن تو
عرعر خجل از قد چو سرو چمن تو
پاى نفس اندر جگر نافه شکسته
بوى شکن طره عنبر شکن تو
آنها که به مويى بفروشند بهشتى
مويى به جهانى بخرند از بدن تو
دل تنگ شود غنچه و لب خشک و جگر خون
از رشک شکر خنده تنگ دهن تو
بر عقد گهر طعنه زند گاه تبسم
آن رسته دندان جو در عدن تو
بر پيرهن ار نقش کنى صورت نرگس
بينا کندش بوى خوش پيرهن تو
شد کاسته چون موى تن اوحدي، ارچه
کاهيدن مويى نپسندد ز تن تو
در حلق دل سوخته شيفته خاطر
زنجير بلا گشته دو مشکين رسن تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید