شماره ٦٤٨: دور مرو، دور مرو، يار ببين، يار ببين

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دور مرو، دور مرو، يار ببين، يار ببين
در نگر از ديده جان در دل و ديدار ببين
گر ز دل آگاه شدي، هم سفر ماه شدى
چون تو درين راه شدى خوبى رفتار ببين
گر سفرت هست هوس، جان و خرد يار تو بس
نصرة ازين هر دو طلب، هجرت انصار ببين
دوست به پرسيدن تو، روى تو در ديدن تو
جنس فروشنده نگر، نقد خريدار ببين
چند براى دل خود؟ چند هواى دل خود؟
چند رضاى دل خود؟ مصلحت يار ببين
گردن ناموس بزن، نامه زنديق بدر
خرقه سالوس بکن، بستن زنار ببين
دشمن من شد دل من، توبه شکن شد دل من
گر پس ازينم طلبي، خانه خمار ببين
خرقه که بر دوخته شد، نقد که اندوخته شد
پيش رخش سوخته شد، گرمى بازار ببين
قابل معلوم بهل، پارس مرو، روم بهل
در سرو در دوم نگر: اين همه اسرار ببين
اوحدي، از بهر خدا، دور مرو پيش خدا
در خود و او کن نظري، نقطه و پرگار ببين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید