شماره ٤٩١: اگر آن يار سيه چرده ببيند رخ زردم

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اگر آن يار سيه چرده ببيند رخ زردم
هم به نوعى که تواند بکند چاره دردم
پيش ازينم دل ديوانه بده جاى گرو بود
اين زمان دل به يکى دادم و ترک همه کردم
شرم دارم ز سگان درو سکان محلت
بر سر کوچه او روز و شب از بس که بگردم
آ ستين گر چه به خون ريختنم باز نوردد
تا اجل در نرسد دامن ازو در ننوردم
خاک کوى توام، اى يار و پس از مرگ به زارى
هم به کوى تو برد باد محبت همه گردم
همه عالم به جمالت نگرانند وز غيرت
من آشفته کنون با همه عالم به نبردم
اوحدى را بر خود راه ده، اى فرد به خوبى
تا تفاخر کند اندر همه آفاق که: فردم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید