شماره ٤٧٧: گر يار بلند آمد، من پستم و من پستم

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر يار بلند آمد، من پستم و من پستم
ور کار ببند آمد، من جستم و من جستم
من حاکم اين شهرم، هم نوشم و هم زهرم
گر خصم بود پنجه، من شستم و من شستم
اى هر سخنت کامي، در ده ز لبت جامى
کان توبه که ديدى تو، بشکستم و بشکستم
هر چند به حالم من، از دست که نالم من؟
زيرا که دل خود را، من خستم و من خستم
اى مطرب درويشان، کم کن سخن خويشان
گو نيست شوند ايشان، من هستم و من هستم
هر کس به گمان خود، گويد سخنان خود
من يافتم آن خود، وارستم و وارستم
اى اوحدي، ار باري، دادى خبر يارى
در يار که مى گفتم، پيوستم و پيوستم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید