شماره ٣٦٠: گر آن کارى که من دانم بر آيد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر آن کارى که من دانم بر آيد
بهل تا در وفا جانم برآيد
من آن ايام دولت را چه گويم؟
که گوى او به چوگانم برآيد
کدامين مور باشم من؟ که روزى
سخن پيش سليمانم برآيد
شکار آهويى زان گونه وحشى
عجب کز شست و پيکانم برآيد!
چنان گريم ز هجرانش، که کشتى
به آب چشم گريانم برآيد
برآرد غنچه مهر آن گياهى
کز اشک همچو بارانم برآيد
رسانم اوحدى را دل به کامى
لب او گر بدندانم برآيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید