شماره ٣٣٣: روز هجران آن نگار اين بود

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
روز هجران آن نگار اين بود
منتهاى وصال يار اين بود
روى او لاله بهارم بود
عمر آن لاله بهار اين بود
هست از انديشه در کنارم خون
بحر انديشه را کنار اين بود
کرده بودم ز وصل جامى نوش
مى آن جام را خمار اين بود
جان سفر کرد و بر قرار خودى
اى دل بى وفا، قرار اين بود؟
بار غم بر دلم همى بينى
آخر، اى چشم اشکبار، اين بود؟
منم، اى چرخ، زينهارى تو
آن همه عهد و زينهار اين بود؟
اختيارى دگر نشايد کرد
چرخ را چون که اختيار اين بود
خار و گل با همند، مى ديدم
گل ز دستم برفت و خار اين بود
مرگ ازين ديدها نهان آيد
پيش من مرگ آشکار اين بود
دل ما از فراق مى ترسيد
چون بديديم، ختم کار اين بود
اوحدي، بر تو گر جفايى رفت
چه کني؟ حکم کردگار اين بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید